به نام خداوند من...
تو افسون همان افسانه ی دوردستی که خاطرات کودکی ام از تو مالا مال است ...
و آرامش همان نگاهی که هراس را دزدانه ازچشمانم می گیرد ...
و نجابت دستی که بهانه اش را می گیرم !
اینجا روز های نداشتنت را فال حافظ می گیرم و همیشه این غزل می آید:
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
.......................................................................................................................
اینجا
پای بند نقطه ی انجمادم
گناهانم نگه ام داشته اند ضمیمه پرونده !
..........................................................................................................................
پ.ن: یه نفر هم نمی آد باهم بریم تو کما !
والا !
روح سرگردان بشیم
حال می ده نه؟
به نامش...
ناتانائیل !
ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگری ! ...
- ناتانائیل ؟ ناتانائیل ؟
باز خوابت برد ؟
.................................................................................................................................
من هنوز نگران آن عصیانی هستم که باید در تو باشد و نیست ... و فکر آن سیب نیم خورده عذابم می دهد!
و تو هنوز سرگردان کوچه پس کوچه های کودکیت هستی ... می ترسم آنقدر غرق شوی در رویای آن روزها ؛ که خرابش کنی ...
که جای پای بزرگانه ات روی آن رو زها لک بیندازد ...
.................................................................................................................................
برای شروع شدن ...
همین خاک هم خوب است ها ! لازم نیست نور بالا بزنی !
خدای آسمانی ها مال زمینی ها هم هست؛ خودش گفته !
- ریشه ی تمام بید مجنون ها در خاک است !
.................................................................................................................................
پ.ن :آدمیزاد هر چه انسان تر می شود، چشم به راه تر می شود.این حقیقت زیبایی است که همیشه می درخشد.
دکتر علی شریعتی
مرداد
ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند
معذرت می خواهم چندم مرداد است ؟
و نگفتیم
چونکه مرداد
گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است
زنده یاد حسین پناهی
........................................................................................................................
پ.ن1 :حس کسی را دارم که بعد از اینکه کلی موهایش بلند شده ، می سپاردش به دست قیچی آرایشگر ..تا لبه های قیچی هم را در آغوش می گیرند ،دلش هری می ریزد مثل موهایش!
پ.ن 2: حرصم می گیرد وقتی کیبردم هی به جای "پ" "÷" می گذارد ! خودش را لوس می کند! از رو نمی رویم دوتایی ! همین می شود که یک پست 4 خطی نیم ساعت وقت می برد !
پ.ن واقعی : نقاشی اثر ایمان ملکی